می نویسم برای دلم، چون نوشتن را دوست دارم

۷ مطلب در اسفند ۱۳۹۵ ثبت شده است

بهترین تصاویر نشنال جئوگرافی - 1

دوشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۵، ۱۲:۰۵ ق.ظ

صاویر زیبای نشنال جئوگرافی

  • امیرحسین م

دل بکن، از هر آنچه دوستش داری

يكشنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۱۶ ق.ظ

در احوالات شهید بزرگوار صیاد شیرازی هست که، هر موقع فکر می کرد داره به چیزی دل می بنده اون رو سریع می بخشید! حتی یک خودکار... اگه متوجه می شد که خیلی دوستش داره اون رو می بخشید

این به خاطر اینه که کوچکترین چیزی هم تو زندگیش نباشه که بخواد دلبسته دنیاش بکنه...

تصمیم امروز من شاید بی ربط به مطلب بالا باشه.

یادمه یک روز و در کمتر از چند ثانیه، به درخواست همسرم یه بازی که دو سال بازی کرده بودم (کلش و آف کلنز) رو حذفش کردم، خیلی راحت و بعدش دیدم که واقعا می شه بدون این بازی هم زندگی کرد :) (آخه قبلش اینطوری فکر نمی کردم)

لحظاتی پیش هم اینستاگرامم رو حذف کردم (اصولا با این شبکه ها موافق نیستم، در یک مطلب در موردش توضیح می دهم) می خوام وقت هایی که درگیرش بودم رو به صورت مفید تری (عمرم) رو بگذرونم.

  • امیرحسین م

بلاگ دات آی آر رو یک نمونه موفق می دانم

شنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۵، ۱۱:۲۷ ب.ظ

این روز ها آدم ها و کارهای نصفه زیاد می بینیم، یکیش خود من که خیلی از کارهام رو نصفه رها می کنم، به اصطلاح یه نوک به هر کاری می زنم.

ولی واقعا سرویس بلاگ دات آی آر رو یکی از نمونه های موفق پروژه های نرم افزاری در ایران می دونم

این رو از این جهت می گم که انقدر خوب کار کرده که بتونه با نمونه های خارجی و یا حتی شخصی رقابت کنه.

من که باهاش خیلی راحت هستم و اگر روزی هم بخوام یه وبلاگ اختصاصی با دامنه اختصاصی هم راه اندازی کنم، حتما از این سرویس استفاده می کنم


پی نوشت:

البته این رو هم بگم که سال ها طول کشیده که وضع الان برسه، من خودم چند سالی تو نمایشگاه رسانه های دیجیتال پیگیرش بودم، اون موقع ها که هنوز کسی نمیشناختش، وبعد از قول های و عده های زیاد (!) رو نمایی شد، و بسیار هم موفق بوده.


موفق و موید باشید

  • امیرحسین م

یه وقت هایی می نوشتم...

جمعه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۵، ۰۵:۰۸ ب.ظ

یه وقت هایی می نوشتم، اون موقع هایی که نوشتن مد نبود!

واقعا مخاطبان بی نظیری داشت وبلاگم، که گاهی تجربه های خوبشون رو با هم در میان می گذاشتند، حالا آدم رو خوب می کرد

خیلی دوستان خوبی داشتم که همگی از مخاطبان وبلاگم بودند...


  • امیرحسین م

هم دوست دارم یاد بگیرم، هم ...

جمعه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۵، ۰۱:۳۹ ب.ظ

هم دوست دارم یاد بگیرم، هم فرصت یاد گیری نیست!

هم دوست دارم پروژه انجام بدم هم فرصتش نیست، چون نمی شه به مردم قول داد و به قول وقا دار نبود

هم دوست دارم برای دل خودم کار انجام بدم، هم به پولش احتیاج دارم، هم فرصتش نیست

حالا هم که امدم نشستم پشت سیستم (بعد چند روز) دستم به کار نمی ره...

باید شروع کنم تا گرم بشم

اللهم صلی علی محمد و آل محمد

  • امیرحسین م

مگر روزی دهنده خدانیست...؟

دوشنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۵، ۱۱:۲۹ ق.ظ

پس چرا من باید از خیلی قبل نگران آینده باشم...

شاید ایمانم ضعیفِ!

خدا یا خودت مرحمتی ...

  • امیرحسین م

اسفند هم شروع نشده، تمام می شود

يكشنبه, ۱ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۰۵ ب.ظ

سلام

این اولین و آخرین مطلب و وبلاگ من نبوده و نیست، از مدت ها قبل وبلاگ نویسی کردم و کنار گذاشتم و برگشتم... باز هم بر گشتم


خب بهمن هم تموم شد، با اون سرما و برف ریزون عجیب و غریبش... این روزها رو توی بندر انزلی سپری کردیم. برام عجب بود با این همه برفی که می بارید چرا هیچ یخ زدگی تو این شهر ندیدم، شاید به دلیل رطوبت زیاد منطقه بود ...

با کنجار های سنگینی تونستم پول این مرجله از پروژه رو از حقوقم کارفرما بیرون بکشم، ولی کمتر از 24 ساعت همش خرج شد! به قول همسر، این مدل خرج شدن نشون می ده که ما چقدر به این پول نیاز داشتیم. خودم فکر می کردم که با این پول خیلی کارها می تونم انجام بدم (البته انجام هم دادم) ولی خب خیلی هاش هم موند ...

از الان باید منتظر انتهای ماه باشم پرداخت اجاره خانه (هنوز ماه شروع نشده به فکر آخرشم) ... و باز هم بدون حتی ضرره ای پسنداز پیش می رویم و خدا کنه که خدا روز مبادا رو نیاره که خیلی براش آماده نیستم! البته هرچه پیش آید خوش آید ...

ولی نگران هیچی نیستم، چون اول خدا رو دارم، بعد هم همسرِ همدمِ جان


الحمدالله رب العالمین

  • امیرحسین م